تاریخ اجرا:2 و3 و4ام تیر ماه 1390

ظهر 5شنبه ساعت 14:30 از فلکه قصر دشت حرکت کردیم.15 نفر بودیم و به سمت تنگ سرخ و روستای اسلام آباد حرکت خود را آغاز نمودیم.دمای هوا از 42 تا 36 درجه سانتیگراد متغیر بودحدود ساعت 17:30 از روستای اسلام آباد حرکت کردیم و پس از یک ساعت و بیست دقیقه پیاده روی به تنگ خرانداز رسیدیم.

پوشش گیاهی منطقه بیشتر از درختان بلوط و مقداری باغ های سیب و گردو وکیالک وحشی بود و همچنین در حاشیه رودخانه درختان بید پوشش جنگلی را حفظ کرده بود.

صبح 5 شنبه و قبل از رسیدن گروه،سرپرست برنامه آقای سازگار و نیز آقایان رعنایی و هاشمی ،جهت شناسایی افت و خیز و شیب مسیر و مشخص کردن کمپ شب، به منطقه رفته بودند.

منطقه از نظر آنتن دهی محروم بود.

بعضی پس از استقرار در منطقه مشغول آبتنی شدند و تعدادی هم مشغول درست کردن آتش و برپایی چادر ها بودند.

حدود ساعت 22 همه شام خوردند و پس از آن و حدود ساعت 24 با نوای زیبای آب رودخانه خوابیدند.شب آرام و زیبایی بود و همگی لذت برند.

شب، دمای هوا نزدیک 20 درجه و هوا بسیار خنک بود.

صبح ساعت 8و نیم ببیدار باش بود و تا ساعت 10 همه آماده شدند و صبحانه خوردند و بعضی نیز آبتنی نمودند.

همزمان گروه یاران مهر نیز رسیدند و در منطقه مستقر شدند.سپس گروه به سمت کاکان حرکت نمود.مسیر بسیار قشنگی بود و افت و خیز های نسبتا خوبی داشت .در بعضی نقاط مجبور به گذشتن از آب شدیم و در نهایت پس از گذشتن از چشمه ها و جویبارها و طبیعت بکر و زیبای منطقه در ساعت 12:30 به زیر یک دیواره بلند و زیبا رسیدیم که در زیر دیواره چشمه های بسیار زیبا و تمیزی وجود داشت و با نظر بچه های گروه و به دلیل زیبایی آنجا، قرار شد صرف ناهار در همان جا صورت بگیرد و تا ساعت 14 آنجا بودیم.

سپس به مسیر ادامه دادیم و پس از گذشتن از روی پل های چوبی زیبایی که بر روی اکثر نقاط رودخانه قرار داشت ،به دشتی رسیدیم که عشایر منطقه در آن سکونت داشتند.کمی آنجا استراحت کردیم و دوباره مسیر را ادامه دادیم و وارد تنگ خرسرون شدیم.(علت نام گذاری آنجا از طرف اهالی به این دلیل بوده که عبور از منطقه با سختی زیادی همراه بود و احتمال سر خوردن و پرت شدن زیاد بود)

از آنجا به بعد وارد مرحله فنی برنامه شدیم که همه باید با حمایت و دست به سنگ شدن از مسیر عبور می کردند و تمرین خوبی جهت محک زدن قوای جسمانی افراد بود.

حدود ساعت 17 به یک صحنه خیلی شگفت انگیز برخورد کردیم.در وسط تنگه،آبشار بزرگ و قشنگی بود و در اطراف آن جویبارهایی که مثل فواره از دل سنگ بیرون می آمدند و برکه زیبایی زیر آبشار قرار گرفته بود.در این قسمت بچه ها یا از طریق دیواره و دست به سنگ شدن یا از طریق عبور از آب خود را به پای آبشار رساندند و با حمایت و تخصص و تجربه دست به سنگ شدند و از دیواره آبشار به ارتفاع حدود 6-5 متر و با سختی مسیر 8/5بالا رفتند.

هر چه مسیر را ادامه میدادیم، مسیر فنی تر و زیبا تر می شد و به همین علت هیچ کس حاضر به از دست دادن این مسیر زیبا و قشنگ نمی شد و اشتیاق بیشتری جهت ادامه دادن مسیر پیدا می کرد.

پس از آبشار مجبور شدیم یک کارگاه بزنیم و با حمایت بچه ها در وسط و بالای دیواره از آن قسمت گذشتیم.خیلی زیبا و هیجان انگیز بود و اتحاد و همبستگی و روحیه پراز انرژی بچه ها در پشت سر گذاشتن مسیر واقعا جای تحسین داشت.

در ادامه مسیر اکثرا در آب بودیم هر لحظه به یک طبیعت جدید و زیبا برخورد می کردیم و به دلیل زیبایی منطقه و وجود سایه درختان و آب شرب لازم بچه ها از انرژی بالایی برخوردار بودند.

تقریبا ساعت 19 بود که به یک آبشار رسیدیم که عمق آب زیر آبشار حدود 1.5 متر بود و گذشتن از آن تقریبا غیر ممکن بود و تلاش سرپرست و بچه ها برای گذر از آن بی نتیجه بود.در همین موقع سرپرست از یک مسیر دیگری و جهت پیدا کردن مسیر مناسب به ارتفاعات بالاتر صعود کردند که جای بسیار خطرناکی بود ولی در آنجا تخصص ،تجربه و حس احساس مسئولیت ایشان به همه ثابت شد.بعد از آن با نظر پیش کسوتان و دیگر اعضای گروه بچه ها به عقب برگشتند تا قبل از غروب خورشید مکان مناسبی را جهت اسکان مشخص کنند(در منطقه خر پشتو)

پس از مشخص شدن آن آقای سازگار و زره پوش و چند نفر دیگر جهت پیدا کردن مسیر و جایی که بتوانند با آقای کرمی یا دیگر اعضا باشگاه ارتباط برقرا کنند و به ایشان اطلاع رسانی بکنند رفتند.حدود 2 ساعت طول کشید و کمی نگران شده بودیم که ممکن است آنها مسیر برگشت را پیدا نکنند برای همین برخی درختان خشک شده آنجا را آتش زدیم تا آنها بتوانند مسیر را پیدا کنند.

تقریبا ساعت21:30 بود که آنها برگشتند و گفتند که مسیر را شناسایی کرده اند.قرار شد جیره بندی غذایی صورت بگیرد تا در ادامه مسیر با مشکلی مواجه نشویم.بیشتر بچه ها زود خوابیدند تا صبح زود بتوانند بیدار شده به مسیر ادامه بدهند.آفای صفی خانی و چند نفر دیگر به خاموش کردن آتش خیلی کمک کردند.

ساعت 6 صبح شنبه بیدار باش بود وپس از صرف چای و صبحانه مختصر و کمی از تنقلات جیره بندی شده، در ساعت 7 به سمت ارتفاع حرکت کردیم و پس از یک ساعت پیاده روی به بالای آبشار و سرچشمه رسیدیم و مجددا پس از یک ساعت و نیم پیاده روی به خط الراس رسیدیم واز آنجا بود که آنتن دهی موبایل برقرار گردید و همه خیلی خوشحال شدند و همزمان 18 خط مشغول برقراری ارتباط گردیدند.

از خط الراس به مدت 1.5 ساعت دیگر تا کاکان پیاده روی داشتیم و آز آنجا با یک نیسان به طرف کمهر حرکت نمودیم و در رستوران کوهستان غذا خوردیم و پس از آن کمی آب بازی و رفع خستگی داشتیم و بعد از آن به سمت شیراز حرکت کردیم.

این برنامه در ابتدا گل گشت بود و لی در حین برنامه به یک برنامه فنی و تخصصی و در نهایت به یک برنامه اکتشافی تبدیل شد.از خرانداز-خرسرون و خر توکن رد پای حیوانات اهلی مثل خر و دام و نیز حیوانات وحشی دیده میشد ولی از تنگه خر توکن به بعد(تا خرگم که این اسم را بچه ها به منطقه دادند) دیگر رد پای حیوانات اهلی به چشم نمی خورد و فقط رد پای اعضای باشگاه شیراز جوان در کنار رد پای حیوانات وحشی دیده می شد.حیواناتی که در منطقه وجود داشتند شامل: خرس،گراز،پلنگ،روباه،گرگ،خرگوش،سنجاب،جوجه تیغی وچوله بودند.

با وجود اینکه در این برنامه موفق به تمام کردن مسیر نشدیم ولی همه از روحیه بالا یی برخوردار بودند و با انرژی و انگیزه بالا از برنامه و طبیعت پیرامون لذت می بردند.

در این برنامه به جاده اصلی و فرعی دسترسی نداشتیم.آنتن دهی موبایل قطع بود.روستا و آبادی در مسیر وجود نداشت و فقط یک گروه از عشایررا در ابتدای برنامه دیدیم.از نظر دسترسی به آب چشمه و رود خانه در مسیر وجود داشت.نزدیک کاکان کندو های عسل وجود داشت و یک پایگاه امداد و نجات نیز در ابتدای تنگ سرخ وجود داشت.

 

سرپرست برنامه:شهنام سازگار

گزارش برنامه:سعید گلریز خاتمی

نفرات شرکت کننده:سروش صفی خانی،عزیزالله زره پوش،حسن اسماعیلی،مرتضی هاشمی،حبیب بیگی،امین رعنایی،احسان پور طباطبایی،سعید گلریز خاتمی،لیلا نجفی،رخساره پناهی،لیلا ستودگان،بیژن دهقان انبوی و ...