درغرب شیراز و درجنوب غربی شهرک گلستان کوهی معروف به کوه سرخ قرار دارد .به این علت به آن کوه سرخ می گویند چون که از جنس شن وماسه های درشت و کوچک تشکیل شده و قرمز رنگ به نظر می رسد.این شن و ماسه ها دائما درحال فرسایش هستند و به همین علت در پایین کوه چندین معدن شن و ماسه وجود دارد.این کوه از جنوب غربی شهرک گلستان شروع می شود و تا قلات امتداد دارد و سپس به تدریج از ارتفاع آن کم می شود به طوری که با دشت هم ارتفاع می شود. وقتی از کوه های اطراف مانند کوه دراک و همچنین از روبرو به اين كوه نگاه می کنيم فقط پرتگاه ها ودیواره های بلند آن مشخص می باشد و شايد صعود به آن امری غيرممکن به نظر برسد ولي ازطريق دره های زیبا و عمیق که بسیار برای بیننده و افراد کوهنورد جذاب می باشد مي توان به آن صعود كرد. از دیگر ویژگی های این کوه داشتن حدود 30چشمه فعال درنقاط مختلف آن می باشد. به طور قطع این کوه روزی محل زندگی و پناهگاه افراد در زمان گذشته بوده است .داشتن آب و پوشش گیاهی ودرختی مناسب ووجود 8برج دیدبانی از جنس سنگ و ساروج در نقاط حساس کوه و وجود انواع کوزه و ظرف های گلی شکسته همگی دلیل بر اين ادعا می باشد.
پرندگان اين كوه شامل :كبك ، سينه سرخ ، گنجشك ، سار ،شاهين ، باز ،كلاغ ، تيهو ، دال و جغد
پستانداران اين كوه شامل :آهو ،قوچ ،شغال ،گرگ و گربه وحشي
البته به دليل شكار بي رويه تعداد اين جانوران و پرندگان بسيار كاهش يافته است.
اولین جمعه و اولین برنامه سال 1390را به اين كوه زيبا رفتيم.(1390.1.5)
ساعت قرار 7:00 در خیابان آبشار شهرک گلستان شیراز بود(ارتفاع :1822 متر)
7:40 حرکت کردیم.خیابان آبشاردر انتها به سمت چپ ادامه دارد. ما از فنس های سمت راست رد شدیم و وارد جاده ای که به طرف کوه سرخ ادامه دارد ، شدیم.در ابتدای جاده یک کارگاه بود که سگی در كنارآن در حال شیر دادن به توله های خود بود.تا حدود 3.2 کیلومتر در جاده پیش رفتیم.کوه سرخ در امتداد سمت چپ جاده قرار داشت.کنگر ها زیبای این کوه در کنار جاده به چشم می خوردند. ساعت 8:20 ابتدای زندان دره كه اولين دره كوه سرخ و اولين راه صعود به قله است بودیم. از جاده خاكي وارد اين دره شديم. (ارتفاع :2065 متر)
چندين مسير جهت صعود به قله در اين دره وجود دارد. ما در ابتداي دره ، يك مسير سنگي با شيب ملايم را به صورت تعادلي بالا رفتيم.اگر تجربه راه رفتن در اين مسير ها به صورت تعادلي را نداشته باشيم، به ناچار ناگزير به استفاده از دست هاي خود مي شويم ولي در صورت داشتن تجربه اين مسير ها به راحتي و بدون استفاده از دست ها قابل صعود اند. پس از بالا رفتن از اين مسير به طرف انتهاي دره حركت كرديم.در مسير دست به سنگ هايي وجود داشت كه جهت افرادي كه اولين بار شان است و يا تجربه اي در مورد نكات فني و صعود سنگ ندارند كمي مشكل است و شايد بعضي مواقع مجبور به حمايت آنها توسط طناب بشويم البته به دليل تكه تكه و كوتاه بودن اين دست به سنگ ها ، در مواقع لزوم طناب انفرادي جهت حمايت كفايت مي كند. قسمت هايي از مسير هم احتياج به حركت تنوره اي داشت و در بعضي ديگر از نقاط قسمت هايي از سنگ را تراشيده و جاي دست هاي بزرگي درست كرده بودند و همچنين با سيمان و ميل گرد دستگيره درست كرده بودند كه صعود را براي افراد عادي و بي تجربه بسيار راحت مي كرد ولي طبيعت بكر و زيبا را دستخوش تغيير كرده بود.در بيشتر قسمت ها و روي اكثر سنگ ها را با رنگ و فلش علامت زده بودند و با اينكه مسير صعود مشخص شده بود ولي اين هم باعث از بين رفتن زيبايي طبيعي آن محل شده و اگر هدف مشخص كردن مسير بوده به گونه زيبا تري مثلا نصب پرچم يا تابلو هاي كوچك هم مي شد مسير را علامت گزاري كرد.همه جا سبز و پر ازبوته هاي گون ، ارژن و بادام كوهي بود كه پر از شكوفه بودند.گل هاي ريز سفيد و صورتي در كل مسير ديده مي شد .لاله ها نيز كم كم در حال بيرون آمدن از دل خاك بودند.
در جايي از مسير اصلي منحرف شديم و به طرف راست كمي بالا رفتيم.در انتها به يك جاي محصور و بن بست رسيديم كه آبشار بسيار بلندي از ان جاري بود و از سنگ هاي كنار آن هم آب مي چكيد. در این مکان كليه آب ها به هم مي پيوست و جوي كوچكي درست ميكرد كه در پايان در يك چاله ، بركه كوچك و زيبايي را درست كرده بود.
دوباره به مسير اصلي برگشتيم.در شيب ملايم راه خاكي پيش رفتيم.در ادامه راه و در ساعت 9:19 دقيقه ازچشمه قطره اي رد شديم (ارتفاع :2173متر).در زير جاهايي از چشمه كه آب قطره قطره مي چكيد ، بطري آب گذاشته بودند.هر تكه كه بالا ميرفتيم و از هر جا كه مي گذشتيم و از بين همه سنگ ها ، آب با فشار زيادي بيرون مي آمد و كل مسير پر از آبشار ها و جويبار هاي زيبايي بود كه هميشه در اين فصل در اين كوه پديد مي آيند.بعضي آب ها در مسير هاي مارپيچي به پايين سرازير مي شدند و منظره زيبايي را پديد مي آوردند.
در كنار آبشار ها و جويبار ها پر از خزه و گل هاي ريز و زيبا بود. هر جا هم كه آبشاري نبود ، سنگ ها خيس بودند و از آنها قطره قطره آب مي چكيد و دسته گل هاي زرد رنگي روي آنها خود نمايي مي نمود. زير همه سنگ ها و كلاهك ها آب جمع شده بود و پر از خزه، جلبك، چمن و پر سياوشون بود.
در جايي از دو طرف يك سنگ آب به پايين مي ريخت و دو آبشار زيبا در كنار هم يا به عبارت ديگر يك آبشار دوقلو پديد آمده بود.آب همه آبشار ها در جويبارهاي كوچكي به سمت پايين جاري مي شدند .
احساس ميكردم سنگ هاي خيس شده بايد ليز باشند ولي هنگامي كه از آنها بالا مي رفتيم يا روي آنها راه مي رفتيم ،اصلا ليز نبودند .در بعضي قسمت هاي مسير و بين سنگ ها مسير هايي بود كه آبي در آن ها جاري نبود ولي رنگ آن ها سفيد شده بود. معلوم بود كه در موقع بارندگي آب با فشار از اين مسير هاي ناودان مانند به طرف پايين جاري مي شود و براي همين رنگ سنگ ها سفيد شده است.دوباره به قسمتي سنگي با شيب ملايم رسيديم كه آنرا هم به صورت تعادلي بالا رفتيم. قسمت وسط اين مسير به خاطر جاري شدن آب آبشار هاي بالاتر بر روي آن خيس بود.در انتهاي اين مسير راه خاكي كوچكي وجود داشت.سمت چپ اين راه مستقيما به طرف قله مي رفت ولي ما از سمت راست رفتيم چرا كه در اين مسير دوباره مي توانستيم چشمه و آبشار ببينيم.
كم كم بالا رفتيم تا در ساعت 10:15دقيقه به چشمه چويلي رسيديم (ارتفاع:2353متر). آب چشمه بسيار زياد و پر فشار بود. از سنگ هاي كنار چشمه نيز آب مي چكيد و با وزش باد قطره هاي آب به اطراف و به سر و صورت ما پاشيده مي شد.درخت انجير كنار چشمه هنوز جوانه نزده بود ولي درخت بادام سبز و پر از گل هاي صورتي بودند. بهار با تمام وجود احساس مي شد.
حدود 2 دقيقه در كنار چشمه توقف كرديم و سپس از سمت راست چشمه به طرف بالا رفتيم.زير خط الراس توقفي داشتيم و صبحانه خورديم و كمي استراحت كرديم(ارتفاع :2433).در ساعت 11:15 به طرف خط الراس حركت نموديم.مسير پر از سنگ هاي لغزان بود . ساعت 11:50 به خط الراس رسيديم و چند دقيقه نشستيم به طبيعت سبز و زيباي زير كوه نگريستيم و سپس به طرف قله حركت كرديم.
ساعت 12:00 قله بوديم.كمي باد مي آمد (ارتفاع : 2700متر)
از مسيري كه بالا آمده بوديم بر نگشتيم.از سمت راست قله (به طرف شهرك گلستان و نه دوكوهك) به طرف پايين سرازير شديم.اين راه شيب كمتري نسبت به مسيري كه بالا آمديم داشت ولي طولاني تر بود چند تا دست به سنگ هم داشت.در واقع مسير را دور زديم و در نهايت به سمت چپ پيچيده و به چشمه چويلي رسيديم.(ساعت 12:52)كنار چشمه كمي استراحت كرديم.مسيري از آب چشمه در يك چاله بركه مانند جمع شده بود و آب آنجا تقريبا ساكن بود.يك ليفه تخم قورباغه به طول حدود 10 متر در بركه مشاهده مي شد.البته حشرات ريزي نيز در آب مشاهده مي شدند .به خاطر وجود اين حيوانات وحشرات و تخم هاي آن ها ،آب هايي كه به طرف پايين جاري مي شدند آلوده بودند.در اينجا بود كه به ياد صحبت مربيان خود افتاديم كه هميشه مي گفتند بهترين آب همان آب موجود در كوله هايتان است كه از تميزي آنها مطمئن هستيد و بهتر است هميشه از آبي كه با خود آورده ايد استفاده كنيد مگر در مواقع نياز.
از سمت چپ چشمه و از كنار جويبار جاري شده از چشمه به طرف پايين رفتيم. به يك راه خاكي وارد شديم و مسير را بدون افزايش يا كاهش ارتفاع به طرف چپ ادامه داديم.سپس پايين آمده و وارد دره اي شديم.كف دره به عمق زيادي كنده شده بود ولي نه با ماشين آلات و وسايل مكانيكي بلكه توسط سيلاب . سيل سنگ هاي بزرگي را هم با خود به دره آورده بود . از راه ها و مسير هاي موجود در كوه معلوم بود كه در هنگام بارندگي سيلاب هاي شديدي جاري مي شود و سنگ و خاك هاي زيادي را كنده و با خود پايين مي آورد و حتي ممكن است در طول سال ها بعضي مسير ها شسته شده و ديگر از آنها اثري نماند.در دره پيش نرفتيم بلكه مستقيما از كوه روبري آن بالا رفتيم و در يك مسير خاكي به طرف راست حركت كرديم.راه پستي و بلندي هاي ملايمي داشت و مانند ديگر نقاط كوه سبز و زيبا بود.ساعت 14:20 به طاقچه رسيديم.ارتفاع در ابتداي طاقچه 2365 متر و در انتها 2391 متر و طول طاقچه حدود 165متر بود. طاقچه در بالاي ديواره بلندي قرار داشت .اين طاقچه از دور كوچك و كوتاه به نظر مي رسد ولي وقتي به آن ميرسيم مي بينيم كه 3نفر در كنار هم مي توانند در طاقچه بايستند و عكس بگيرند.
بعد از طاقچه كمي به طرف چپ پيچيديم و آمديم پايين تر. همين جا از دوستان همراه شنيدم كه در مسيرهايي از كوه كوزه و ظروف سفال يافت شده و هنوز هم آثار آن وجود دارد و اين نشان از اين دارد كه احتمالا در گذشته اين كوه محل زندگي و پناهگاه مردم بوده است.به سمت چپ و به طرف دره گبري پيچيديم.در ساعت 14:45 ابتداي دره گبري بوديم.در آنجا برجك دست سازي از سنگ و ساروج بود كه ديگر ويران شده و بيشتر از 1متر از آن باقي نمانده بود. به نظر ميرسيد كه در گذشته برج ديده باني بوده است.به انتهاي مسير كه رسيديم به طرف راست(سمت شهرك گلستان) پيچيديم و راه خاكي كوچكي را ادامه داديم تا به يك سنگ بسيار بزرگ در كنار كوه رسيديم.آن جا انتهاي مسير يا به عبارتي ابتداي مسير به طرف دره گبري بود.اگر از دره گبري حدودا 30 دقیقه در امتداد کوه و به سمت قلات حرکت کنیم به دره سوم یا دره کبکان می رسیم.این دره مکان مناسبی برای زندگی کبک میبا شد اما به علت شکار بی رویه متاسفانه از جمعیت این پرنده به مقدار قابل توجهی کاسته شده است. ازخصوصیات این دره و شاید تفاوت عمده آن نسبت به دره های ذکر شده وجود راهی است که به پشت کوه سرخ به دره ای منتهی می شود . بعداز این سه دره ذکر شده ( زندان دره، دره گبري و دره كبكان) چندین دره دیگر وجود دارد که به علت صعب العبور بودن آن ها مطلب قابل توجهی ندارد و دره آخر که به ارتفاعات قلات منتحی میشود دره آبشار قلات نام دارد که مکان تفریحی می باشد .سپس وارد جاده خاكي در امتداد كوه شديم.بعضي مواقع در طول مسيرباد بسيار شديدي مي وزيد.در ادامه كمي وسط جاده نشستيم و استراحت كرديم .در جاده نيز مانند كوه پر از سنگ هاي رنگي و زيبا بود. همه رنگ سنگي در مسير ديده مي شد: سبز، زرد ، سياه ، قهوه اي، زرشكي، قرمز و.... مقدار زيادي سنگ در رنگ ها و شكل هاي مختلف جمع كرده بوديم و با خومان از كوه به يادگار برديم.نهايتا در ساعت 15:50 به انتهاي مسير و خيابان آبشار رسيديم.
شركت كنندگان در اين برنامه: آقايان عزيزالله زره پوش و فهندژ ، پگاه جماليان
سرپرست برنامه : عزيزالله زره پوش
گزارش از :پگاه جماليان