شما با کدام دیدگاه به کوه می روید ؟

کارشناسان برجسته محیط زیست و تمام کسانی که برای ادامه حیات خود و نسل آتی به مطالعه محیط اکولوژیک در سطح جهانی، ملی و منطقه ای می پردازند، از مدت ها قبل به این نقطه نظر مشترک و مهم رسیده اند که پدیده بحران در محیط زیست، جهانی است.یعنی تخریب در زیست کره مرز نمی شناسد و به طور مشخص در دهکده جهانی هرگونه استفاده و بهره برداری نابخردانه از بوم سازگان، نه تنها تأثیرات منفی محیطی زیستی مانند نازک شدن لایه ازون O3))، گرم شدن کره زمین، تغییرات آب و هوایی و افزایش پناهندگان محیط زیستی و .... را در یک منطقه به جا می گذارد، بلکه تنوع زیستی (زی گونگی ) و ادامه حیات بشر را در نقاط مختلف کره مسکون با خطرهای جدی مواجه خواهد کرد.

در همین چارچوب مناطق کوهستانی نیز با دراختیار داشتن منابع بسیار غنی و نقشی که در اقلیم ، معیشت، شکل گیری تمدن ها و پیشرفت علم و تکنولوژی درمناطق مختلف دارند، از تخریب و تجاوز افسار گسیخته در امان نمانده و دامنه هجوم به این عرصه ها ازطرف نهادهای صاحب قدرت، زمین خواران و دلالان سودجو ابعاد بسیار پیچیده ای پیدا کرده است.

با توجه به ویژگی های برشمرده و اهمیت غیر قابل انکار حفاظت از زی گونگی در مناطق کوهستانی؛ مجامع و نهاد های بین المللی طرفدار محیط زیست با مشارکت احزاب سبز و تشکل های محیطی زیستی ( NGO's )، سال 2002 را سال جهانی کوه ها نامیدند وباصدور دستورالعمل ها و راهکارهای کوتاه مدت و درازمدت، نظردولت ها،سازمان های گردشگری و مجامع کوهنوردی را به پاس داشت پایدار از کوه ها جلب کردند.

در کشور ما و به طور مشخص در جامعه کوهنوردی ایران، دو نگرش نسبت به کوه ها وجود دارد :

نگرش اول ؛ موجودیت کوه را فقط در چکاد ( قله ) آن می بیند.

نگرش دوم ؛ کوه را در یک پیکره واحد به نام بوم سازگان (اکوسیستم ) شامل همه موجودات و اشیا و به طور مشخص در یک محیط اکولوژیک می بیند.

در نگرش اول، دل مشغولی رسیدن به قله کوه آنچنان قوی است که ممکن است زیبایی های خیره کننده مسیر صعود نیز به چشم نخورد. در این دیدگاه خواسته یا نا خواسته ورزش کوهنوردی و رشته های زیر مجموعه آن در یک سیکل بسته قرار می گیرد و تفکری بر آن حاکم می شود که از کوه و طبیعت، فقط و فقط به صورت کالای یکبار مصرف استفاده می شود و چون خود را بر طبیعت نه با طبیعت می داند، فقط به چکاد کوه می اندیشد. یعنی به جایی که از نظر غنا و زی گونگی، فقیرترین قسمت کوهستان به حساب می آید. با این دیدگاه، کوهستان باید زیبا و دلنشین، برخوردار از آب و هوای مطبوع و جنگل های متراکم باشد تا حامیان این تفکر هرگاه که اراده کردند از آن به عنوان کالای یک بارمصرف استفاده کنند. این دیدگاه :

به تخریب و تغییر کاربری مراتع و جنگل ها و انقراض گونه های گیاهی و جانوری بی توجه است.

نسبت به آلودگی هوا و آب، به جا ماندن پس ماندها در کوهستان وعوارض اثرات منفی محیط زیستی آن بی تفاوت است.

به جوامع محلی حاشیه کوهستان از بالا به پایین نگاه می کند، به تجربیات و توانمندی آن ها به عنوان بلد محلی، آشنا با گونه های گیاهی و جانوری و قابلیت های مشارکت در حفاظت از محیط زیست اهمیتی قائل نمی شود.

ارتباط تنگاتنگ و حیاتی بین جوامع محلی بوم سازگان کوهستانی را نمی داند وبه همین دلیل به آنها نگاه ابزاری دارد.

نسبت به موجودیت گونه ها و بطور کلی محیط اکولوژیک بی تفاوت است و تخریب عرصه های طبیعی وحفاظت از زی گونگی را به گردن دیگران می اندازد.

کوهنوردان را به صورت کور تربیت می کند و آن ها را آماده می کند که در یک سیکل بسته ورزشی حرکت کنند.

با توجه به عدم شناخت کافی نسبت به ویژگی های ارزشمند بوم سازگان کوهستانی ؛ بعد از هرصعود و با استفاده از جراید و سایر وسائل ارتباط جمعی، مغرورانه از فتح قله ها ! ( و نه دیدار آن ها ) صحبت می کند و بدین ترتیب : خودستیزی، بیگانگی و کوه ستیزی خود را به تبلیغ و ترویج می گذارد.

دنبال کنندگان این نگرش، اکثر اوقات صعود های چند صد نفری را ترتیب می دهند، از مسیر های پاکوب خارج می شوند، پس ماندها را در طول مسیر، اطراف جان پناه و چکاد رها می کنند. بوته ها ودرخت های جنگلی را برای گرم کردن خود و طبخ غذا به آتش می کشند و بدین ترتیب: ضمن ایجاد آلودگی، سلامت گونه های متنوع جانوری را به خطر می اندازند.

نگرش دوم ، با توجه به خصوصیات، ارزش ها و ویژگی های زیر شکل می گیرد.

کوه ها 20% مساحت خشکی های کره زمین را تشکیل می دهند و حدود 10% جمعیت جهان در این نواحی زندگی می کنند.

کوه ها سرچشمه اصلی منابع آب شیرین هستند. بیش از نیمی از جمعیت جهان به آب خیزهای کوهستانی وابسته اند و کوه ها محل زندگی بسیاری از گونه های ارزشمند گیاهی و جانوری می باشند.

کوه ها محل دریافت نزولات جوی، تغییرات آب و هوایی و تعدیل شرایط اقلیمی هستند و به همین دلیل، حیات شهرها و دشت ها و شکل گیری و رشد صنایع مختلف از جمله کشاورزی و دامداری وابسته به آن ها می باشند.

کوه ها الهام بخش انسان در چیرگی برموانع و دشواری ها بوده و تمدن های ماندگار و انسان های برجسته و تأثیر گذار در طول تاریخ ، در کنار آن ها شکل گرفته است.

کوه ها زیباترین نقاط کره زمین، پناه گاه انسان برای فرار از فشارهای زندگی صنعتی، عرصه ای مناسب برای تقویت جسم و روح، عمق بخشیدن به دوستی ها و یاری رساندن به همنوردان درهنگام بروز شرایط سخت و بستری ایده آل برای تمرین و یادگیری گفتمان، فعالیت های مشارکت مدار، تقویت پایداری و رعایت نظم و انضباط در اجرای ورزش کوهنوردی می باشد.

نگرش دوم ؛ به سنگ ها، گل ها، گیاهان، حشرات، پرنده ها، جانوران، آب و هوا، جنگل ها، کوه ها و جوامع محلی کوه پایه نشین در چارچوب محیط اکولوژیک نگاه می کند و با نگاه علمی اعلام می کند که :

اکوسیستم ها وزیستمندان حاشیه آنها لازم وملزوم یکدیگرند وهیچکدام بدون دیگری تعریف نمی شوند واعتقادداردکه :

با شناخت محیط اکولوژیک، ویژگی و ارزش های وجودی کوه ها وبا درک عمیق دردها، زخم ها و خطراتی که آن ها را تهدید می کند باید به حفاظت و پاسداشت آن ها همت گمارد و انسان ها باید بدانند که برای ادامه بقای خود، موظف به حمایت از کوه ها می باشند.

ضمن پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی، اعتقاد دارد که از نظر تاریخی دوران به اصطلاح" فتح قله ها " تمام شده و عصر حاضر؛ شناخت ویژگی کوه ها، حفظ و حراست از آن ها و در نهایت استفاده و بهره برداری پایدار را در دستور کار قرار داده است.

پیشرفت درعلم، تکنولوژی و دستاوردهای صنعتی، اجتمایی و سیاسی درطول قرون متمادی، ریشه در کوهستان دارند وبه همین دلیل: انسان ها درهرنقطه زمین، با هر رنگ و نژاد، زبان، لباس، مذهب و جنسیت؛ مردمان کوهستان می باشند.

این دیدگاه باتوجه به خصوصیات، ویژگی ها، وجود منابع فراوان وارزش های ملی وبین المللی بوم سازگان کوهستانی: با قله ها سر جنگ ندارد. برای فتح آن ها اقدام به صعود نمی کند و به پاس خدمات و نعمت های فراوانی که خالق زیبایی ها ازطریق این بوم سازگان به انسان ارزانی داشته؛ به جای فتح، با خضوع وفروتنی به دیدار آن ها می رود.

ازبین رفتن محیط اکولوژیک کوهستان یعنی مرگ کوهستان ومرگ کوهستان رامرگ انسان های پیرامون آن می داند.

برای تمام ارگان های متولی، کارشناسان، NGO'ها ، کوهنوردان و برای تمام کسانی که برای حفاظت از زی گونگی  دل می سوزانند و برای آموزش و توان افزایی مردم در تمامی رده های سنی ، برنامه ریزی و اقدام به اجرا می کنند احترام و ارزش قائل است و اعتقاد دارد که :

کسی که عاشق محیط زیست است، عاشق سرزمین و مملکت خودش نیز می باشد و بوی عشق می دهد و با این عشق به کوه می رود؛ به تحقیق می پردازد، ناشناخته ها را دنبال می کند، از تجارب و دستاوردهای دیگران استفاده می کند، برای رونق بوم گردی و زمینه سازی ایجاد معیشت پایدار تلاش می کند و در یک جمله :

جهانی می اندیشد و منطقه ای عمل می کند تا به فراز قله های رفیع انسانی دست یابد.

درتکمیل مطالب فوق لستر براون در کتاب ECO- ECONOMY ( اقتصاد زیست محیطی، ترجمه دکتر طراوتی ) و با تیتر " انتخاب ما ؛ تجدید بنا یا انحطاط " خطاب به دولت ها، دانشمندان، کارشناسان، احزاب سبز و تمام نهادهای غیردولتی مرتبط با محیط زیست چنین بیان کرد: " تاریخ بشر روز به روز بیشتر به مسابقه ای بین آموزش و فاجعه تبدیل می شود". ما در کوشش کوته نظرانه خود برای حفظ وضع کنونی اقتصاد جهانی، پیوسته سرمایه های طبیعی کره زمین را از بین می بریم. ما وقت زیادی را صرف برخورد با کمبودهای اقتصادی که مایه نگرانی ما شده می کنیم اما، " کمبود های اکولوژیک است که آینده اقتصادی دراز مدت ما را تهدید می کند ". کمبود های اقتصادی چیزی است که ما از یکدیگر وام می گیریم ولی : کمبودهای اکولوژیکی چیزی است که ما از نسل آینده گرفته ایم.

وباید باصدای رسا بانگ برآریم که: پرسش امروزاین نیست که آیا محیط زیست را باید حفظ کرد یا نه. بلکه :                              " پرسش آن است که برای نجات آن چه باید کرد ؟ "

با درود به زندگی

                                                                            مسئول آموزش کانون سبز فارس

                                                                                   نعمت اله امیریان